چندسب پیش مریم تو اینستا پیام داد ک برم ب سیاه سوخته بگم چرا دعوت نیستی تو اردو؟ گفتم برو . واقعا چرا بهش گفتم بره، میخواستم اخرین تیرمو امتحان کنم یا میخواستم دیگه مریم دست از سرم برداره سر این قضیه؟ هرچی ک بود رفت باهاش حرف زد . قضیه عکس دونفرمونم گفت بهش. اونم قسم خورده بود ک چیزی بین ما نیست . نه حسی، نه قولی، نه چیزی! قسم خورده بود ک ما فقط دوتا همکلاسیم و تمام. مریمم بهش گفته بود که ما تز رو رفتار جفتتثن حس کردیم چیزی هست بینتون. چیزی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

من آن خنجر به پهلویم که دردم را نمیگویم جدید محک دیزاین ایران براولرز تخفیف به روزترین وبلاگ جامع پزشکی ایران و جهان خرید و قیمت لپ تاپ و انواع لوازم دیجیتالی موزیک ملودی